بالاخره 200 روز سر رسید و بلاگ فعال، پویا و پربیننده من هم آپ شد….!
1- تا بر خود غلبه نکنی، نمی توانی فاتح دیگران باشی...
(البته اینو خیلی ها گفتن... منم گفتم خب!)
2- معمولاً هدایت رفتار انسان در دست چند "عین" است:
عادت ها – عنادها – عقاید – عقده ها – علم (و آگاهی) – عشق – علایق
:: با این حساب اگه حواست به عکس العملهای مختلفت در موقعیتهای مختلف باشه و ریشه بروز اون حرکت رو در درون خودت پیدا کنی، تا حد زیادی به خودشناسی دست پیدا کردی... بعدش میتونی حساب کنی که رفتار بعدی ت در دیگران و جامعه چه تاثیری خواهد داشت.
3- اگر دچار درد (غیر فیزیکی(!)... یعنی عمدتاً روحی روانی!!) شدی، چیزایی مثل موسیقی و شعر و اینا... صرفاً بصورت تسکین دهنده (موقتی) عمل می کنه و دردتو درمون نمی کنه! پس زیاد بهش دل نبند و دنبال درمون اصلی ت باش!
(حالا اشکالی نداره... "خوش به حالت تکه سنگ" رو برو با صدای استاد عباس قادری!!)
4- اگر بین تو و کسی اختلافی پیش اومد، بجای اینکه به قضیه مثل یه جنگ نگاه کنی، بهش مثل یه بازی نگاه کن و در اون خودت و رقیبت و بردن و باختن رو به عنوان اجزای اصلی و اولیه و لازم برای تشکیل و سر گرفتن بازی، در نظر بگیر.
(حتی از اینجور بازی ها می تونی برای سرگرم کردن دوستانتون در جمع های دوستانه (که جنبه شو دارن!) استفاده کنی!!)
5- وقتی در کاری ناشی (تازه کار) هستی، اصلاً سعی نکن ادای حرفه ای ها رو در بیاری و مثلاً از اصطلاحاتی و تریکهایی که حرفه ای ها و با تجربه های اون کار استفاده می کنن، تو حرفات و کارهات بکار ببری! (زمان خودش همه کارا رو طبیعی پیش می بره! بقیه چیزا رو بی خیال شو!!)
6- اگر سر قضیه ای هیجان زده یا عصبی شدی، بهترین راه برای آروم شدن اینه که خودتو مشغول به کاری کنی و اون کار رو با آهستگی و آرومی و با دقت زیادی انجام بدی... در این حین سعی کن اصلاً به هیچی (مخصوصاً به همون قضیه هه!) فکر نکنی... کاری نکردن و صرفاً نشستن و فکر کردن و منطقی با اینجور قضایا کنار اومدن جواب نمی ده!! پاشو...!!!