مي بينم كه شرايطاي خاصي اينجا حكم فرما شده!

ويز ويز (تق) اينجا ديگه پاوس و استاپ كارساز نيست منطقه نظاميه بايد نظامي برخورد كرد. آقا خيلي كامل نوشتي و من رو ياد دوران اجباريم كه تقريبا سالاي 41 و 42 بود انداختي . در ثاني اينو همينطوري نوشتم تا اينكه يه كامنت خونه خراب كن برات بنويسم

قربان يو ....

سلام

مهندس خيلي ميخامت

يه تجربه ديگه همين الان اضاف كنيد!

لزومي نداره همه از شما راضي باشن... يعني اگه باشن اونوقت بايد به خودتون شك كنيد!! هميشه يه جايي رو براي خوش نيومدن(!) بعضي ها بذاريد!

Hi Dear Zigal. What the ... ! ?

This is a good idea to manage a weblog during these 20 months of military Fucking service. It"ll be a good memory for the rest of your life. see Ya ... bye

از: ستوان‏يكم باباي پويا

به: ستوان‏يكم آجودان سرهنگ

موضوع: خدمات متقابل دو وبلاگ نويس

باسلام

از خواندن وبلاگ لطيف و مليح شما لذت بردم. كوتاه، مصور، عميق (قسمت خلاصه تجربيات را عرض مي‏كنم) و شيرين است. كاملا به دل مي‏نشيند. در حقيقت كاري را كه بنده در سر داشتم و حوصله نداشتم (منظور قسمت اول يعني يك خلاصه از دوران آموزشي) شما بسيار عالي انجام داده‏ايد. دستتان درد نكند جناب!

اگر از احوالات ما خواسته‏ باشيد باباي پويا هستم و علي‏رغم ميل باطني در اجباري. قبل از اجباري رفتنم يك كلبه درويشي داشتم كه دل مشغولي‏هايم را با بچه‏هايم در آن مي‏نوشتم. بعد از اجباري بخشي به يادداشت‏هايم اضافه كرده‏ام با عنوان بابا در اجباري. كلبه شما را هم ننه‏سارا كه از دوستان است و خودش خودش را

اگر واقعاً همه اين تجربيات از سربازي حاصل شده چند بار ديگه بريد سربازي آخرش ويتگنشتايني، كانتي خلاصه فيلسوفي از آب در مي آيد!

راستي يه حدسهايي درباره داستان مورد هفتم(مودب بودن واينا)مي زنم!

سلام هادي

نمي دونستم سرباز شدي....

خداييش عجب سرباز باحالي هستي تو. عکسهات رو که ديدم خيلي خوشحال شدم. بالاخره کچلي هم عالمي داره ديگه

اينجوري خوب نيست!

بايد مي نوشتي هر كدوم از اين تجربيات رو چطوري به دست آوردي. يعني دساتانش رو مي نوشتي. از تجربيات بلاگ نويسي من استفاده كن :D

عالي!